سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جبرئیل همراه هفتاد هزار فرشته پس از نمازظهر نزدم آمد و گفت : . . . ای محمّد ! هرکس با جماعت بودن را دوست داشته باشد، خداوند و همه فرشتگان دوستش خواهند داشت . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
خاکزیر خاطرات
 
یکشنبه 87 اسفند 11 , ساعت 4:20 عصر

 

 

 

ماشاالله چانه‌اش که گرم می‌شد، رخش رستم به گردش نمی‌رسید. کافی بود فقط یک سؤال از او بکنند ، دل و جگر مسئله را می‌آورد بیرون و با وسواس ، جزجز قضیه را تجزیه و تحلیل می‌کرد و به چهار میخ می‌کشید.

 

 

بعضی از بچه‌ها شب، بی‌توجه به صحبت‌های او چراغ موشی را خاموش می‌کردند تا بخوابند.

 

 از آن سر چادر ، آن مرد صدا می‌زد، چراغ را چرا خاموش می‌کنی. روشن کن ، روشن کن ، چشممان ببنید چه داریم می‌گوییم.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ